آخرین اخبار
کد مطلب: 102392
صادق آهنگران:
امام براي پذيرش قطعنامه 598 گردن زير تيغ قرارداده بود/تبعيت از ولايت زماني ارزش دارد که نظرات با ولي تفاوت داشته باشد
تاریخ انتشار : 1394/04/29 09:46:56
نمایش : 2623
حاج صادق آهنگران گفت: بعدها فهميديم امام براي پذيرش اين قطعنامه گردن زير تيغ قرارداده و آبرو گذاشته اند اين بندگي امام بود که بخاطر دين آبروي خودش را با خدا معامله کرده بود.
به گزارش سلام لردگان، به نقل از رهياب نيوز ، در روز ۲۷ تير ۱۳۶۷ به دنبال پذيرش قطعنامه ۵۹۸ شوراي امنيت سازمان ملل از سوي ايران، جنگ هشت ساله ميان ايران و عراق رسماً به پايان رسيد.

قطعنامه اي که سال ها پس از پذيرش آن هنوز آنچنان که بايد رمزگشايي نشده است و بسياري از فرماندهان جنگ از تلخي پذيرش آن مي گويند.
فارغ از دلايل پذيرش قطعنامه مناسب ديديم که در اين ايام به سراغ يکي از چهره هاي موثر و کاريزماتيک هشت سال دفاع مقدس برويم مردي که هنوز بوي جهاد وشهادت مي دهد و صداي با نواي کاروان او در گوش جان مردم شهيد پرور ايران اسلامي نشسته است.


قطعا حال و هواي حاج صادق آهنگران در زمان پذيرش قطعنامه پايان جنگ شنيدني خواهد بود به همين جهت خبرنگار شبکه اطلاع رساني رهياب در گفتگويي تفصيلي با اين يادگار دفاع مقدس از فضاي آن روزها براي شما مي گويد:

 

 

 

*اوضاع جبهه ها به گونه اي شد که از فروزنده مسئول ستاد سپاه سوال کردم که با توجه  به اينکه جنگ به اين نقطه رسيده است وظيفه ما چيست؟ ايشان گفت وظيفه اي که الان بر دوش ما سنگيني مي کند جذب نيرو است و شما بايد براي جذب نيرو برويد از طرف خيلي از فرماندهان نيز اين مساله را شنيده بودم لذا نسبت به اين موضوع احساس تکليف کردم.



*از اهوازشروع کردم و بعد از آن به تهران رفتم البته قبل از آن با مرحوم حاج حبيب الله معلمي صحبتي داشتم که در اين خصوص اشعاري سرودند و در اختيار بنده گذاشتند به خاطر مي آورم که در تهران شعري با اين مضمون در نمازجمعه خواندم که" تا آخرين نفر و تا آخرين نفس ايستاده ايم" بنا داشتم از تهران براي اجراي برنامه به دماوند بروم و پس از آن در مسير مشهد برنامه هاي مختلفي اجرا کنم از آنجا هم براي جذب نيرو به ساير نقاط کشور بروم.

 

 

*پس از تهران به سمت دماوند رفتم، در آن جا برنامه اي اجرا کردم و شب در حال استراحت بوديم که يکي از دوستان مداح اطلاع دادند که قطعنامه پذيرفته شد خيلي تعجب کردم ابتدا باور نکردم تلوزيون را روشن کردم که آقاي هاشمي بحث پذيرش آن را از تلوزيون اعلام کرد.

*حساب کنيد هشت سال دفاع مقدس با چه انگيزه اي جنگيديم چقدر از رفقاي ما شهيد شدند و براي چه اينجا آمده بودم اصلا در فکرم نمي گنجيد که قطعنامه پذيرفته شود حالم بسيار خراب شد و مرا به بيمارستان بردند از طرفي يادم آمد روز جمعه شعر حماسي در نماز جمعه خواندم و تلوزيون هم آن را پخش کرده بود پيش خودم گفتم يعني آقاي فروزنده مرا دست انداخته بودکه گفت دنبال جذب نيرو بروم،بعدها فهميدم علاوه بر اينکه فروزنده از پذيرش قطعنامه خبر نداشته است بلکه فرماندهي کل سپاه آقاي محسن رضايي هم بي خبر بوده است خلاصه حالم به شدت گرفته بود.

*نزديک صبح تفالي به قرآن زدم که پاسخ آمد "وفديناه بذبح العظيم" همان موقع از يکي از علماي بزرگوار قم سوال کرديم که سر اين تفال چيست ايشان در پاسخ گفتند" يک گوسفند را ذبح کردند که اسماعيل ذبح نشود" پذيرفتن قطعنامه را به ذبحي تمثيل کردند که بسياري از جوانان و رزمندگان باقي بمانند اين تفسير بسيار مرا آرام کرد.

*از دماوند به جاي مشهد به تهران برگشتم و به ستاد سپاه رفتم  درسپاه زمزمه بود و خيلي ها ناراحت بودند يکي از فرماندهان  را آنجا ديدم او هم گفت من هم ناراحتم ولي چون امام فرمود تابعيم.

*هنوز دلمان آرام نبود زنگ زدم به آقا رشيد گفتم خيلي ناراحت هستم ايشان گفت مگر از ولايت تبعيت نمي کنيد گفتم جانم را هم فداي ولايت مي کنم گفت اين امر ولايت است اين را که گفت انگار آب سردي بر آتش درونم ريخته شد احساس کردم اينجا اگر از ولايت تبعيت کنم کاري کرده ام ، چرا که آنجا تبعيت ارزش بيشتري دارد که نظرت با ولي تفاوت داشته باشد ولي امر ولايت را تبعيت کني به دوستان هم گفتم اين امر ولايت است و ما هم تابعيم مانند ماجراي مالک اشتر که در پاي خيمه معاويه به دستور اميرالمونين برگشت.

*آن موقع تبعيت کرديم ولي نمي دانستيم ثمرات اين تبعيت چيست،همان موقع حضرت آقا به خوزستان سفري داشتند و در بين بياناتشان فرمودند که قطعنامه برکاتي خواهد داشت ولي هنوز متوجه نبوديم که برکات قطعنامه چه خواهد بود چون در بحبوحه جنگ بود و ما هم سختي هاي زيادي ديده بوديم، بعدها فهميديم امام براي پذيرش اين قطعنامه گردن زير تيغ قرارداده وآبرو گذاشته اند اين بندگي امام بود که بخاطر دين آبروي خودش را با خدا معامله کرده بود.

 


* الان متوجه مي شوم برکتي که مقام معظم رهبري فرمودند چيست تمام اتفاقاتي که در عراق،يمن،سوريه،لبنان و ديگر کشورها رخ مي دهد از برکت بندگي ولايت بود که اينگونه گردن زير پذيرش قطعنامه گذاشت.

*طوري شد که صدام به کويت حمله کرد و پس از آن آمريکا به عراق حمله کرد و مسائلي که بعد از آن پيش آمد همه از برکت پذيرش قطعنامه بود

*هرکشوري غير از ايران بود  شايد پس از پذيرش قطعنامه در آن تفرقه رخ مي داد ولي در ايران بخاطر تبعيت ملت از ولايت وحدت شديدي حاکم شد.

انتهاي پيام/پ

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 



جهت عضويت در کانال های خبري سلام لردگان روی تصاویر کليک کنيد
پیوند
سايت رهبري

دولت

مجلس